کشکول پورتال جامع شامل خبر، سرگرمی، روانشناسی، زناشویی، مد، دکوراسیون، اشپزی، پزشکی و ....
آداب سخن گفتن در قرآن !
دو شنبه 2 خرداد 1394 ساعت 19:46 | بازدید : 291 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

روش سخن گفتن در قرآن,آداب صحبت کردن

سخن گفتن نبايد با داد و فرياد همراه باشد

 

زبان با آن كه حجم كوچكی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما كارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده‌اند.

خداوند متعال نعمت‌های زیادی را به بندگان ارزانی داشته كه هر كدام از آنها شكر مخصوص به خود دارند؛ چرا كه علاوه بر شكر زبانی هر نعمتی سزاوار شكر عملی است كه عبارت‌ است از استفاده كردن هر نعمت در جایی كه خداوند فرموده است.

یكی از نعمت‌هایی كه خداوند در قرآن كریم به آن اشاره فرموده، نعمت زبان است: «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ. وَ لِسانًا وَ شَفَتَینِ» (بلد / 8 ـ 9)؛ آیا دو چشمش نداده‌ایم؟ و زبانی و دو لب .

زبان با آن كه حجم كوچكی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما كارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم می‌بینیم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده‌اند.

 

روش سخن گفتن در قرآن چگونه تبيين شده است؟

 

 قرآن کريم درباره كيفيت سخن گفتن به برخي از محورهاي چگونگي سخن گفتن اشاره فرموده است، از جمله:


الف) سخن گفتن بايد با نرمي باشد،«فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏ ؛[1] ولي به نرمي با او (فرعون) سخن بگوييد؛ شايد متذكر شود، يا (از خدا) بترسد!».


ب) سخن گفتن نبايد با داد و فرياد همراه باشد، نه در همه جا بلكه در نوع محاورات عرفي و در شرايط عمومي و الا در مقابل حاكم «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم‏ ؛[2] زيرا خداوند متعال مي‌فرمايد: «َ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِير ،...؛[3] از صداي خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشت‌ترين صداها صداي درازگوشان است»،[4]


ج) سخن گفتن در غير جاي خودش نبايد همراه با ناله و نفرين و يا اف گفتن و ... باشد زيرا در قرآن كريم از اين گونه تكلم كردن و سخن گفتن نهي شده است.[5] مثلاً دربارة سخن گفتن با پدر و مادر مي‌فرمايد:«... وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيما؛[6] و گفتار سنجيده و بزرگوارانه به آن‌ها (پدر و مادر) بگو و... »

 

* در سخن گفتن مواظب باشید؛ چرا كه تمام سخنانتان نوشته می‌شود
«وَ إِنَّ عَلَیكُمْ لَحافِظینَ. كِراماً كاتِبین» (انفطار10ـ 11)؛ و قطعاً بر شما نگهبانانى [گماشته شده‏] اند. [فرشتگان‏] بزرگوارى كه نویسندگان [اعمال شما] هستند.

 روش سخن گفتن در قرآن,آداب صحبت کردن

با مردم به زبانِ‏ خوش سخن بگویید

 

 * محكم و مستدل حرف بزنید
«یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا» (احزاب/70) ؛ اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید، از خدا پروا كنید و سخنى درست و استوار گویید.

 

 با پدر و مادر بزرگوارانه سخن بگویید
«... وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَریمًا» (اسراء/23)؛ به آنها(والدین) «اوف» مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شایسته بگوى.

 

با مردم به نیكی سخن بگویید
«... وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا ... .» (بقره/83)؛ ... و با مردم [به زبانِ‏] خوش سخن بگویید ...
 

* محتواي سخن از امراض و بيماري‌هاي اخلاقي پاک باشد

در سخن گفتن بايد سعي شود كه محتواي سخن از امراض و بيماري‌هاي اخلاقي كه غالباً زبان انسان به آن‌ها آلوده مي‌شود، مبرّا و پاك باشد. برخي بيماريهاي زبان عبارتند از: الف) كذب[7] ب) غيبت[8] ج) تمسخر ديگران و آن‌ها را  با القاب زشت صداكردن.[9] و...

 

 بايد از سخن گفتن در جايي كه زمينة انگيزه‌هاي فاسد و امراض گوناگون مي‌شود خودداري كرد.

* انسان بايد سخنانش مزّين به صفات پسنديده و خوب باشد

از جمله: الف) صادقانه باشد: «....ِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ ......لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً[10]
مردان راستگو و زنان راستگو و ... خداوند براي همه آن‌ها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است».

 منابع:

andisheqom.com

tebyan.net

=========================

پي نوشت ها:
[1]. طه/ 44.
[2]. نساء/ 148.
[3]. لقمان/ 19.
[4].  ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، ج 17،ص 59.
[5] . لقمان/ 19؛ نساء/ 8،9،148..
[6] . اسراء/23.
[7]. حج/30.
[8]. حجرات/ 12.
[9]. حجرات/ 11.
[10]. احزاب/ 35.


موضوعات مرتبط: مذهبی , متفرقه دینی , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


20حدیث از ائمه اطهار درباره خواص مواد غذایی
دو شنبه 31 خرداد 1394 ساعت 7:50 | بازدید : 310 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

حدیث،حدیث درباره خواص مواد غذایی،خواص مواد غذایی

امام علی (ع) فرمودند: سيب بخوريد، چرا كه معده را پاك مى‏ كند

 

20حدیث از ائمه اطهار درباره خواص مواد غذایی

 

حدیث 1- امام على عليه السلام :
الْعَسَلُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ لَا دَاءَ فِيهِ يُقِلُّ الْبَلْغَمَ وَ يَجْلُو الْقَلْب
عسل شفاى هر بيمارى اى است و هيچ بيمارى در آن نيست، بلغم را كم و قلب را جلا مى دهد.
مكارم الأخلاق ص 166

حدیث,خواص مواد غذایی

حدیث 2- امام صادق عليه السلام :
لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي التُّفَّاحِ مَا دَاوَوْا مَرْضَاهُمْ إِلَّا بِهِ أَلَا وَ إِنَّهُ أَسْرَعُ شَيْ‏ءٍ مَنْفَعَةً لِلْفُؤَادِ خَاصَّةً وَ إِنَّهُ نَضُوحُه‏
اگر مردم مى دانستند چه خواصى در سيب وجود دارد، بيماران خود را تنها با آن درمان مى كردند. سيب از هر چيزى سريع تر به قلب فايده مى بخشد به ويژه آن كه خوشبو كننده مى باشد.
طب الأئمه ص 135

 حدیث,خواص مواد غذایی

 حدیث 3-  امام على عليه السلام :
أَكْلُ السَّفَرْجَلِ قُوَّةٌ لِلْقَلْبِ الضَّعِيفِ وَ هُوَ يُطَيِّبُ الْمَعِدَةَ وَ يُذَكِّي الْفُؤَادَ وَ يُشَجِّعُ الْجَبَانَ وَ يُحَسِّنُ الْوَلَد
خوردن به،قوه ای برای قلب ضعیف ، معده را پاك، ترسو را شجاع و فرزند را زيبا مى ‏كند.
 تحف العقول ص 101

حدیث,خواص مواد غذایی

حدیث 4-  رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
يا عَلىُّ عَلَيكَ بِالعَدَسِ فَإِنَّهُ مُبارَكٌ مُقَدَّسٌ وَ هُوَ يُرِقُّ القَلبَ و َيُكثِرُ الدَّمعَةَ و َإِنَّهُ بارَكَ عَلَيهِ سَبعونَ نَبيّا؛
اى على تو را سفارش مى كنم به خوردن عدس، زيرا مبارك و پاك است، قلب را رقيق و اشك را زياد مى كند و هفتاد پيامبر پيوسته از آن استفاده مى كردند.
وسايل الشيعه ج25، ص129، ح31414

 حدیث,خواص مواد غذایی

حدیث 5-  امام على عليه السلام :
كُلُوا التَّمْرَ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنَ الْأَدْوَاء.
خرما بخوريد كه شفاى دردهاست
مكارم الاخلاق ص 168

 حدیث,خواص مواد غذایی

 حدیث 6- امام رضا عليه السلام :
اَلتّينُ يَذهَبُ بِالبَخرِ و َيَشُدُّ العَظمَ و َيُنبِتُ الشَّعرَ و َيَذهَبُ بِالدّاءِ وَ لايُحتاجُ مَعَهُ إِلى دَواءٍ؛
انجير بوى بد دهان را برطرف، استخوانها را محكم، رويش مو را زياد، بيمارى را برطرف مى كند و با وجود آن احتياجى به دارو نيست.
وسائل الشيعه ج25، ص170، ح31554

 حدیث,خواص مواد غذایی

 حدیث 7- امام صادق عليه ‏السلام :
 مَنْ اَكَلَ سَفَرجَلَةً عَلَى الرِّيقِ طابَ ماؤُهُ وَ حَسُنَ وَلَدُهُ ؛
هر كس ناشتا يك بِهْ بخورد ، نطفه ‏اش پاكيزه مى‏ شود و فرزندش نيكو مى‏ گردد .
كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 357، ح 3

حدیث,خواص مواد غذایی

حدیث 8-  رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
كُلُوا الثّومَ و َتَداوَوا بِهِ فَإِنَّ فيهِ شِفاءً مِن سَبعينَ داءً؛
سير بخورید و با آن مداوا كنيد، كه هفتاد بيمارى را شفا مى دهد.
مكارم الاخلاق ص 182

حدیث,خواص مواد غذایی

 حدیث 9- رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
نِعْمَ الطَّعَامُ الزَّيْتُ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ يَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ يُصَفِّي اللَّوْنَ وَ يَشُدُّ الْعَصَبَ وَ يَذْهَبُ بِالْوَصَبِ وَ يُطْفِئُ الْغَضَب
زيتون غذاى خوبى است، دهان را خوشبو مى كند، بلغم را از بين مى برد، چهره را باز، اعصاب را محكم مى كند و مرض را مى برد و خشم را خاموش مى كند.
 مكارم الاخلاق ص 190

 حدیث,خواص مواد غذایی

 حدیث (10) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
عَلَيْكُمْ بِالزَّبِيبِ فَإِنَّهُ يَكْشِفُ الْمِرَّةَ وَ يَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ يَشُدُّ الْعَصَبَ وَ يَذْهَبُ بِالْإِعْيَاءِ وَ يُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ يُطَيِّبُ النَّفَسَ وَ يَذْهَبُ بِالْغَم‏
شما را سفارش مى كنم به خوردن مويز، زيرا صفرا را برطرف مى كند، بلغم را از بين مى برد، اعصاب را قوى، خستگى را دور،اخلاق را خوب مى كند، به روح آرامش مى بخشد و غم را مى برد.
خصال ص 344

حدیث,خواص مواد غذایی

 حدیث 11- امام صادق عليه السلام :
(سَمِعتُ أَبا عَبدِاللّه  عليه السلام يَقولُ فِى الغُبَيرا:) ِ إِنَّ لَحْمَهُ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ عَظْمَهُ يُنْبِتُ الْعَظْمَ وَ جِلْدَهُ يُنْبِتُ الْجِلْدَ وَ مَعَ ذَلِكَ فَإِنَّهُ يُسَخِّنُ الْكُلْيَتَيْنِ وَ يَدْبُغُ الْمَعِدَةَ وَ هُوَ أَمَانٌ مِنَ الْبَوَاسِيرِ وَ التَّقْطِيرِ وَ يُقَوِّي السَّاقَيْنِ وَ يَقْمَعُ عِرْقَ الْجُذَام‏
از امام صادق عليه السلام درباره سنجد شنيدم كه مى فرمودند: گوشت سنجد براى گوشت، هسته آن براى استخوان و پوست آن براى پوست مفيد است و در عين حال كليه ها را گرم، معده را ضدعفونى كرده و بازدارنده از بواسير و تسلسل بول است. ساق پا را تقويت و جذام را از بدن ريشه كن مى كند.
كافى(ط- الاسلامیه) ج 6، ص 361، ح 1 - مكارم الاخلاق ص 176
 

حدیث,خواص مواد غذایی

حدیث 12- پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :
أَطْعِمُوا الْمَرْأَةَ فِي شَهْرِهَا الَّتِي تَلِدُ فِيهِ التَّمْرَ فَإِنَّ وَلَدَهَا يَكُونُ حَلِيماً نَقِيّا
به زن باردار در ماهي که در آن وضع حمل مي‌کند، خرما بخورانيد که فرزند او بردبار و پرهيزکار خواهد
مكارم الأخلاق ص 169

 حدیث,خواص مواد غذایی

حدیث 13- پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله :
ما مِن اِمْرَاَةٍ حامِلَةٍ اَكَلَتِ الْبِطِّيخَ اِلاّ يَكونُ مَولودُها حَسَنَ الْوَجْهِ وَ الْخُلُقِ ؛
هيچ زن باردارى نيست كه خربزه بخورد ، مگر اين كه فرزندش زيبا و خوش اخلاق مى ‏گردد .
طب النبي ص 29

حدیث,خواص مواد غذایی

حدیث 14- امام على عليه ‏السلام :
كُلُوا التُّفّاحَ فَاِنَّهُ يَدْبَغُ المَعِدَةَ؛
سيب بخوريد، چرا كه معده را پاك مى‏ كند.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 357، ح 11

 حدیث,خواص مواد غذایی

 حدیث 15- امام صادق عليه‏ السلام :
شَكَا نَبِيٌّ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْغَمَّ فَأَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَكْلِ الْعِنَبِ.
پيامبرى از پيامبران به درگاه خداوند عزوجل از غم و اندوه شكايت نمود. خداوند عزوجل او را به خوردن انگور، امر فرمود.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 351، ح 42

حدیث,خواص مواد غذایی

حدیث 16- امام صادق عليه ‏السلام :
كُلُوا الرُّمَّانَ بِشَحْمِهِ فَإِنَّهُ يَدْبُغُ الْمَعِدَةَ وَ يَزِيدُ فِي الذِّهْن‏
انار را با پيه‏ اش بخوريد، چرا كه معده را پاك مى‏ كند و مايه رشد ذهن مى ‏شود.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 354، ح 12

 حدیث,خواص مواد غذایی

 حدیث 17- امام صادق عليه ‏السلام :
اَكْلُ الباقِلّى يُمَخِّخُ السّاقَينِ وَ يَزيدُ فِى الدِّماغِ وَ يُوَلِّدُ الدَّمَ الطَّرىَّ؛
خوردن باقلا، مايه تقويت مغز استخوان‏هاى ساق پا مى‏ شود، توان مغز را افزون مى‏ سازد و خون تازه توليد مى ‏كند.
 كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 344، ح 1

 

حدیث,خواص مواد غذایی

حدیث 18- پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله :
عَلَيْكُمْ بِالدُّبّاءِ فَاِنَّهُ يُذَكِّى الْعَقْلَ وَ يَزيدُ فِى الدِّماغِ؛
كدو بخوريد، چرا كه عقل را تيز و (كارآيى) مغز را زياد مى ‏كند.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 63، ص 229

حدیث,خواص مواد غذایی

حدیث 19- امام صادق عليه ‏السلام :
اَلْبَصَلُ يَذْهَبُ بِالنَّصَبِ وَ يَشُدُّ الْعَصَبَ وَ يَزيدُ فِى الْخُطى وَ يَزيدُ فِى الْماءِ وَ يَذْهَبُ بِالحُمَّى؛
 پياز، خستگى را مى‏ برد، اعصاب را قوى مى‏ كند، قدم‏ها را چاپك و نيروى جنسى را زياد مى ‏كند و تب را مى ‏برد.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 374، ح 2

 حدیث,خواص مواد غذایی

 حدیث 20- امام صادق عليه ‏السلام :
أَطْعِمُوا الْمَبْطُونَ خُبْزَ الْأَرُزِّ فَمَا دَخَلَ جَوْفَ الْمَبْطُونِ شَيْ‏ءٌ أَنْفَعُ مِنْهُ أَمَا إِنَّهُ يَدْبُغُ الْمَعِدَةَ وَ يَسُلُّ الدَّاءَ سَلًّا
 به كسى كه دل درد (اسهال)، دارد نان برنجى بدهيد، چرا كه براى دل درد چيزى مفيدتر از آن نيست. بدانيد كه آن، معده را پاك و درد را كاملاً آرام مى ‏كند.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 305، ح 2

منبع : aviny.com



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آثار و فایده های خواندن دعای فرج
دو شنبه 24 فروردين 1394 ساعت 21:23 | بازدید : 273 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

دعای فرج,فواید دعای فرج,فضیلت دعای فرج

این دعا اجابت دعوت خدا و رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.

 روایات مختلفی به بیان آثار، فوائد و ویژگی هایی که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است، پرداخته است که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم.

1- فرمایش حضرت ولی عصر (علیه السّلام) : بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.

2- این دعا سبب زیاد شدن نعمت می شود.

3- اظهار محبت قلبی است.

4- نشانه ی انتظار است.

5- زنده کردن امر ائمه اطهار (علیه السّلام) است.

6- مایه ی ناراحتی شیطان لعین است.

7- نجات یافتن از فتنه های آخر الزمان است.

8- اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است، که اداء حق هر صاحب حقی،واجب ترین امور است.

9- تعظیم خداوند و دین خداوند است.

10- حضرت صاحب الزمان (علیه السّلام) در حق او دعا می کند.

11- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود.

12- شفاعت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ان شاءالله شامل حالش می شود.

13- این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او است.

14- مایه ی استجابت دعا می شود.

15- اداء اجر رسالت است.

16- مایه ی دفع بلا است.

17- سبب وسعت روزی است ان شاءالله.

18- باعث آمرزش گناهان می شود.

19- سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب می شود ؛ ان شاءالله.

20- سبب رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت می شود ؛ ان شاءالله.

21- از برادران پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خواهد بود.

22- فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان (علیه السّلام) زودتر واقع می شود.

23- پیروی از پیغمبر و امامان (علیه السّلام) خواهد بود.

24- وفای به عهد و پیمان خداوندی است.

25- آثار نیکی به والدین برای دعا کننده حاصل می شود.

26- فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود.

27- زیاد شدن اشراف نور امام (علیه السّلام) در دل او است.

28- سبب طولانی شدن عمر است، ان شاءالله.

29- تعاون و همکاری در کارهای نیک و تقوی است.

30- رسیدن به نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند است.

31- سبب هدایت به نور قرآن مجید است.

32- نزد اصحاب اعراف معروف می گردد.

33- به ثواب طلب علم نائل می شود؛ ان شاءالله.

34- از عقوبت های اخروی ان شاءالله در امان می ماند.

35- هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود. 

دعای فرج,فواید دعای فرج,فضیلت دعای فرج

  36- این دعا اجابت دعوت خدا و رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.

37- با امیرالمومنین (علیه السّلام) و در درجه آن حضرت خواهد بود.

38- محبوب ترین افراد نزد خداوند خواهد بود.

39- عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد خداوند خواهد بود.

40- ان شاءالله از اهل بهشت خواهد شد.

41- دعای پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شامل حالش می شود.

42- کردارهای بد او به کردارهای نیک مبدل می شود.

43-خداوند متعال در عبادت ، او را تأیید می فرماید.

44- ان شاءالله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود.

45- ثواب کمک به مظلوم را دارد.

46- ثواب احترام به بزرگ تر و تواضع نسبت به او را دارد.

47- پاداش خونخواهی حضرت ابی عبدالله الحسین (علیه السّلام) را دارد.

48- شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار (علیه السّلام) را می یابد.

49- نور او برای دیگران نیز- روز قیامت – درخشان می گردد.

50- هفتاد هزار نفر از گنهکاران را شفاعت می کند.

51- دعای امیرالمومنین (علیه السّلام) در روز قیامت ، شاملش می گردد.

52- بی حساب داخل بهشت شود.

53- از تشنگی روز قیامت در امان می ماند.

54- در بهشت جاودان است.

55- مایه ی خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل او است.

56- روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد.

57- خداوند عزوجل از خدمتگزاران بهشت نصیبش می فرماید.

58- در سایه ی گسترده ی خداوند قرار گرفته و رحمت بر او نازل می شود – مادامی که مشغول آن دعا باشد.

59- پاداش نصیحت مومن را دارد.

60- مجلسی که در آن برای حضرت قائم – عجل الله فرجه – دعا شود، محل حضور فرشتگان می گردد.

61- دعا کننده مورد مباهات خداوند می شود.

62- فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.

63- از نیکان مردم – پس از ائمه اطهار (علیه السّلام) – می شود.

64- این دعا اطاعت از اولی الامر است که خداوند اطاعتشان را واجب ساخته است.

65- مایه ی خرسندی خداوند عزوجل می شود.

66- مایه ی خشنودی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می گردد.

67- این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است.

68- از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد، ان شاءالله.

69- حساب او آسان می شود.

70- این دعا در عالم برزخ و قیامت مونس مهربانی خواهد بود.

71-این عمل بهترین اعمال است.

72- باعث دوری غصه ها می شود.

73- دعای هنگام غیبت بهترازدعای هنگام ظهور امام  (علیه السّلام) است.

74- فرشتگان درباره اش دعا می کنند.

75- دعای حضرت سید الساجدین (علیه السّلام) – که نکات و فوائد متعددی دارد- شامل حالش می شود.

76- این دعا تمسک به ثقلین (کتاب و عترت) است.

77- چنگ زدن به ریسمان الهی است.

78- سبب کامل شدن ایمان است.

79- مانند ثواب همه ی بندگان به او می رسد.

80- تعظیم شعائر خداوند است.

81- این دعا ثواب کسی که با پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شهید شده را دارد.

82- ثواب کسی که زیر پرچم حضرت قائم (علیه السّلام) شهید شده را دارد.

83- ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان – عجل الله فرجه – را دارد.

84- در این دعا ، ثواب گرامی داشتن عالم هست.

85- پاداش گرامی داشتن شخص کریم را دارد.

86- در میان گروه ائمه اطهار (علیه السّلام) محشور می شود.

87- درجات او در بهشت بالا می رود.

88- از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماند.

89- به بالاترین درجات شهدای روز قیامت نائل می شود.

90- و رستگاری به سبب شفاعت فاطمه زهرا (علیه السّلام) را در پی دارد.

منبع:farhangnews.ir


موضوعات مرتبط: مذهبی , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


زندگی نامه حضرت علی اكبر (ع)
چهار شنبه 21 خرداد 1393 ساعت 10:44 | بازدید : 617 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

زندگی نامه حضرت علی اكبر (ع)

حضرت علی اكبر (ع) فرزند ابی عبدالله الحسین (ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان،(1)سال 43 قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.(2)او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود و به بزرگانی چون پیامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد.


ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت كرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت كیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو كسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست.
بلكه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(ع)است كه جدّش رسول خدا(ص) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثفیف تبلور یافته   است. (3)


نقل است روزی علی اكبر(ع) به نزد والی مدینه رفته  و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او میبرد، در آخر والی مدینه از علی اكبرسئوال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوك؟ » پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام را علی اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد، ایشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به  من عنایت كند نام همه ی آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همه ی آنها را نیز فاطمه می گذارم.


درباره شخصیت علی اكبر(ع) گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. (4)


در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در كتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی كه علی اكبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:
« یا قوم، هولاءِ  قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می كردیم.


بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود.(5)   
این قول مبتنی بر این است كه وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود. در برخی روایات هم سن ایشان را 28 ساله ذكر كرده اند، وی در مكتب جدش امام علی بن ابی طالب (ع) و در دامن مهرانگیز  پدرش امام حسین(ع) در مدینه و كوفه تربیت و رشد و كمال یافت.
امام حسین (ع) در تربیت وی و آموزش  قرآن ومعارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگیخت.

به هر روی علی اكبر(ع) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسین(ع)بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می كرد. شیخ جعفر شوشتری در خصائص نقل می كند: هنگامی كه اباعبد الله الحسین علیه السلام در كاروان خود حركت به سمت كربلا می كرد، حالتی به حضرت(ع) دست داد بنام نومیه و در آن حالت مكاشفه ای برای حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون » علی اكبر(ع) در كنار پدر بود، و می دانست امام بیهوده كلامی را به زبان نمی راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودی؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان دیدم این كاروان می رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علی اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: آری ما بر حق هستیم. علی اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكی نداریم، گفتنی است، با این كه حضرت علی اكبر(ع) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره ای به انتسابش به بنی امیه و ثفیف نكرد، بلكه هاشمی بدون و انتساب به اهل بیت(ع) را افتخار خویش دانست و در رجزی چنین سرود:

أنا عَلی بن الحسین بن عَلی نحن  بیت الله آولی یا لنبیّ
أضربكَم با لسّیف حتّی یَنثنی ضَربَ غُلامٍ هاشمیّ عَلَویّ
وَ لا یَزالُ الْیَومَ اَحْمی عَن أبی تَاللهِ لا یَحكُمُ فینا ابنُ الدّعی


وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است:السَّلامُ علیكَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل. (7)   
علی اكبر(ع) درنبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانید و سرانجام مرّه بن منقذ عبدی بر فرق مباركش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا كرده  و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوك نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.
امام حسین(ع) در شهادتش بسیار اندوهناك و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی كه سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود:
ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدك العفا.(8)(فرزندم علی ،دیگر بعد از تو اف بر این دنیا)


در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی می گویند هجده ساله، برخی می گویند نوزده ساله  و عده ای هم می گویند بیست و پنج ساله بود.(9)
اما از این كه وی از امام زین العابدین(ع)، فرزند دیگر امام حسین(ع) بزرگتر یا كوچك تر بود، اتفاقی میان مورخان و سیره نگاران نیست. روایتی از امام زین العابدین(ع) نقل شده كه دلالت دارد بر این كه وی از جهت سن كوچك تر از علی اكبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: كان لی اخ یقال له علیّ اكبر منّی قتله الناس ...(10)
مقبره حضرت علی اكبر علیه السلام  در كربلای معلی پایین پای اباعبدالله الحسین علیه السلام است و در سلام زیارت عاشورا منظور از وعلی علی ابن الحسین ، آقا علی اكبر علیه السلام می باشد.


پی نوشت ها

------------------------------------------
1. مستدرك سفینه البحار (علی نمازی)، ج 5، ص 388.
2.أعلام النّساء المؤمنات (محمد حسون و امّ علی مشكور)، ص 126؛ مقاتل الطالبین (ابوالفرج اصفهانی)، ص 52.
3.مقاتل الطالبین، ص 52؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 373 و ص 464.
4.منتهی الامال ، ج 1، ص.
5.مقاتل الطالبین، ص 53.
6.منتهی الآمال، ج 1، ص 375؛ الارشاد (شیخ مفید)، ص 459.
7.منتهی الآمال، ج 1، ص 375.
8.همان.
9.همان و الارشاد، ص 458.
10. نسب قریش (مصعب عبن عبدالله زبیری)، ص 85، الطبقات الكبری (محمد بن سعد زهری)، ج 5، ص 211.

منبع : aviny.com



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


ولادت حضرت ابوالفضل (ع)
چهار شنبه 21 خرداد 1393 ساعت 10:39 | بازدید : 600 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

گره گشای علقمه
نـخـسـتـیـن فـرزنـد پـاك بـانـو ام البـنـیـن، سـالار بـزرگـوارمـان ابـوالفـضـل العـبـاس (عـلیـه السـّلام) بـود كـه بـا تـولدش، مـدیـنـه بـه گـُل نـشـسـت ، دنیا پرفروغ گشت و موج شادى ، خاندان علوى را فراگرفت. (قَمَرى ( تـابـنـاك بـه ایـن خـانـدان افـزوده شـده بـود و مـى رفـت كـه بـا فضایل و خون خود، نقشى جاودانه بر صفحه گیتى بنگارد.


هـنـگامى كه مژده ولادت عباس به امیرالمؤ منین (علیه السّلام) داده شد، به خانه شتافت ، او را در برگرفت ، باران بوسه بر او فرو ریخت و مراسم شرعى تولد را درباره او اجـرا كـرد. در گوش راستش اذان و در گوش چپ اقامه گفت. نخستین كلمات، بانگ روح بخش تـوحـیـد بـود كـه بـه وسـیـله پدرش پیشاهنگ ایمان و تقوا در زمین ، بر گوشش نشست و سرود جاویدان اسلام ، جانش را نواخت :(اللّه اكبر... لا اله الاّ اللّه (. این كلمات كه عصاره پـیـام پـیـامبران و سرود پرهیزگاران است ، در اعماق جان عباس جوانه زد، با روحش عجین شـد و بـه درخـتـى بـارور از ایمان بدل شد تا آنجا كه در راه بارورى همیشگى آن ، جان بـاخـت و خـونـش را بـه پـاى آن ریـخـت.

 

در هـفتمین روز تولد نیز بنا به سنّت اسلامى، حـضرت، سر فرزند را تراشید، همسنگ موهایش، طلا (یا نقره) به فقیران صدقه داد و هـمـان گـونـه كـه نـسـبـت بـه حـسـنـیـن ( عـلیـهـمـا السـّلام ) عمل كرده بود، گوسفندى به عنوان عقیقه ذبح كرد.


سال تولد
برخى از محققان برآنند كه حضرت ابوالفضل العباس (علیه السّلام) در روز چهارم ماه شعبان سال 26 هجرى دیده به جهان گشود.

 

نامگذارى
امـیـرالمـؤ مـنـیـن (عـلیـه السـّلام) از پـس پرده هاى غیب، جنگاورى و دلیرى فرزند را در عرصه هاى پیكار دریافته بود و مى دانست كه او یكى از قهرمانان اسلام خواهد بود، لذا او را عـبـاس(دُژم : شـیـر بیشه) نـامـیـد؛ زیـرا در بـرابـر كـژی هـا و بـاطـل ، ترشرو و پرآژنگ بود و در مقابل نیكى ، خندان و چهره گشوده. همان گونه كه پـدر دریـافـتـه بـود، فـرزنـدش در مـیـادیـن رزم و جـنـگ هـایـى كـه بـه وسـیـله دشـمنان اهـل بیت(علیهم السّلام) به وجود مى آمد، چون شیرى خشمگین مى غرّید، گردان و دلیران سـپـاه كـفر را درهم مى كوفت و در میدان كربلا تمامى سپاه دشمن را دچار هراس مرگ آورى كرد.


كنیه ها
به حضرت عباس ، این كنیه ها را داده بودند:
1 ـ ابوالفضل :
از آنـجـا كـه حـضـرت را فـرزنـدى بـه نـام (فـضـل (بـود، او را بـه (ابـوالفـضـل ( كـنـیـه داده بـودنـد. ایـن كـنـیـه بـا حـقـیـقـت وجـودى حضرت هماهنگ است و او اگر به فرض فرزندى به نام فـضـل نـداشـت ، بـاز بـه راستى ابوالفضل (منبع فضیلت) بود و سرچشمه جوشان هر فـضـیـلتـى بـه شـمـار مـى رفـت؛ زیـرا در زنـدگـى خـود بـا تـمـام هستى به دفاع از فضایل و ارزشها پرداخت و خون پاكش را در راه خدا بخشید.
حـضرت پس از شهادت ، پناهگاه دردمندان شد و هركس با ضمیرى صاف او را نزد خداوند شفیع قرار داد، پروردگار رنج و اندوهش را برطرف ساخت .


2 ـ ابوالقاسم:
حضرت را فرزند دیگرى بود به نام (قاسم)، لذا ایشان را (ابوالقاسم ( كنیه داده بـودنـد. بـرخـى از مـورخـان مـعـتـقـدنـد قـاسـم هـمـراه پـدر و در راه دفـاع از ریـحـانـه رسول اكرم در سرزمین كربلا به شهادت رسید و پدر، او را در راه خدا فدا كرد.


القاب
مـعـمـولاً القـاب ، ویـژگـی هـاى نـیـك و بـد آدمى را مشخص مى سازد و هر كس را بر اساس خـصـوصـیـتـى كـه دارد لقـبـى مـى دهـنـد.ابـوالفـضل را نیز به سبب داشتن صفات والا و گرایش هاى عمیق اسلامى ، لقب هایى داده اند، از آن جمله :
1 ـ قمر بنى هاشم :
حـضـرت عـبـاس بـا رخـسـار نـیـكـو و تـلالؤ چـهـره ، یـكـى از آیـات كـمـال و جـمـال بـه شـمار مى رفت ، لذا او را قمر بنى هاشم لقب داده بودند. در حقیقت نه تـنـهـا قـمـر خـاندان گرامى علوى بود، بلكه قمرى درخشان در جهان اسلام به شمار مى رفـت كه بر راه شهادت پرتو افشانى مى كرد و مقاصد آن را براى همه مسلمانان آشكار مى نمود.


2 ـ سقّا:
از بـزرگـتـرین و بهترین القاب حضرت كه بیش از دیگر القاب مورد علاقه اش بود، (سـقـّا) مـى بـاشـد. پـس از بـسـتـن راه آب رسـانـى بـه تـشـنـگـان اهـل بـیت( علیهم السّلام ) به وسیله نیروهاى فرزند مرجانه جنایتكار ، جهت از پا درآوردن فرزندان رسول خدا(صلّى اللّه علیه و آله ) قهرمان اسلام ، بارها صفوف دشـمـن را شـكـافـت و خـود را بـه فـرات رسـانـد و تـشـنـگـان اهل بیت و اصحاب امام را سیراب ساخت كه تفصیل آن را هنگام گزارش شهادت حضرت بیان خواهیم كرد.

3 ـ قهرمان علقمى:
(عـلقـمـى(نام رودى بود كه حضرت بر كناره آن به شهات رسید و به وسیله صفوف به هم فشرده سپاه فرزند مرجانه، محافظت مى شد تا كسى از یاران حضرت اباعبداللّه را یـاراى دسـتـیـابـى بـه آب نـبـاشـد و هـمـراهـان امـام و اهـل بـیـت ایـشـان تـشنه بمانند. حضرت عباس با عزمى نیرومند و قهرمانى بى نظیر خود تـوانـسـت بـارهـا به نگهبانان پلید علقمى حمله كند، آنان را درهم شكند و متوارى سازد و پـس از بـرداشـتـن آب ، سربلند بازگردد. در آخرین بار، حضرت در كنار همین رود، به شهادت رسید، لذا او را (قهرمان علقمى(لقب دادند.


4 ـ پرچمدار:
از القاب مشهور حضرت ، پرچمدار (حامل اللواء) است ؛ زیرا ایشان ارزنده ترین پرچم ها؛ پرچم پدر آزادگان ؛ امام حسین (علیه السّلام) را در دست داشتند.
حضرت به دلیل مشاهده توانایی هاى نظامى فوق العاده در برادر خود، پرچم را تنها به ایـشـان سـپـردنـد و از میان اهل بیت و اصحاب، او را نامزد این مقام كردند؛ زیرا در آن هنگام سپردن پرچم سپاه از بزرگترین مقامهاى حساس در سپاه به شمار مى رفت و تنها دلاوران و كارآمدان، بدین امتیاز مفتخر مى گشتند. حضرت عباس نیز پرچم را با دستانى پولادین برفراز سر برادر بزرگوارش به اهتزاز درآورد و از هنگام خروج از مدینه تا كربلا، همچنان در دست داشت . پرچم از دست حضرت به زمین نیفتاد مگر پس از آنكه دو دست خود را فدا كرد و در كنار رود علقمى به خاك افتاد.


5 ـ كبش الكتیبه:
لقبى است كه به بالاترین رده فرماندهى سپاه به سبب حسن تدبیر و دلاورى كه از خود نـشـان مى دهد و نیروهاى تحت امر خود را حفظ مى كند، داده مى شود. این نشان دلیرى ، به دلیل رشادت بى مانند حضرت عباس در روز عاشورا و حمایت بى دریغ از لشكر امام حسین (عـلیـه السـّلام) بـدو داده شـده اسـت. ابـوالفـضل در این روز، نیرویى كوبنده در سپاه بـرادر و صـاعـقـه اى هـولنـاك بـر دشـمـنـان اسـلام و پـیـروان باطل بود.


6 ـ سپهسالار :
لقـبـى است كه به بزرگترین شخصیت فرماندهى و ستاد نظامى داده مى شود. و حضرت را به سبب آنكه فرمانده نیروهاى مسلح برادر در روز عاشورا بود و رهبرى نظامى لشكر امام را بر عهده داشت ، این گونه لقب داده اند.

 

7 ـ حامى بانوان:
از القاب مشهور حضرت ابوالفضل ، (حامى بانوان) (حامى الظعینه )است. بـه دلیـل نـقـش حـسـاس حـضـرت در حـمـایـت از بـانـوان حـرم و اهـل بـیـت نـبوت ، چنین لقبى به حضرت داده شده است. ایشان تمام تلاش خود را مصروف بـانوان رسالت و مخدرات اهل بیت نمود و فرود آوردن از هودجها یا سوار كردن به آنهارا به عهده داشت و در طى سفربه كربلا این وظیفه دشوار را به خوبى انجام داد.


8 ـ باب الحوائج:
یـكـى از مشهورترین و آشناترین لقبهاى ابوالفضل (علیه السلام) در میان مردم (باب الحوائج) است .
آنـان بـه ایـن مـطـلب یقین دارند كه دردمند و نیازمندى قصد حضرت را نمى كند، مگر آنكه خـداونـد حـاجـت او را بـرآورده و درد و اندوهش را برطرف مى سازد و گره مشكلات او را مى گـشـایـد.
ابـوالفـضـل، نـسـیـمـى از رحـمـت هـاى الهـى، درِ رحـمـتـى از درهـایـش و وسـیـله اى از وسایل اوست و او را نزد خداوند منزلتى والاست . این موقعیت ، نتیجه جهاد خالصانه در راه خـدا و دفـاع از آرمـان هـا و اعـتـقـادات اسـلامى و پشتیبانى از سالار شهیدان در سخت ترین شرایط است؛ دفاع از ریحانه رسول خدا تا آخرین مرحله و جانبازى در راه اهداف مقدسش. ایـنـها برخى از لقب هاى حضرت است كه ویژگیهاى شخصیت بزرگ و صفات نیك و مكارم اخلاق اورا بازگو مى كند.1

 

-----------------------
پی نوشت ها
1- بـراى حـضـرت تـا شـانـزده لقـب بـرشـمـرده انـد (ر . ك : تـنـقـیـح المقال ، ج 2، ص 128).

 

منبع : برگرفته از کتاب زنـدگـانـى حـضـرت ابـوالفـضـل العباس علیه السلام؛ علّامه محقق حاج شیخ باقر شریف قرشى

tebyan.net



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کاری که به تدریج انسان را «مفسد فی‌الارض» می‌کند
سه شنبه 20 خرداد 1393 ساعت 20:12 | بازدید : 535 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

قرآن کریم پیمان‌بستن با فاسقان را از آن جهت که عهد خود را با خدا شکسته‌اند غیرقابل اعتماد می‌داند و نتیجه پیمان‌شکنی را فساد در زمین و خسارت دانسته است.

وفای به عهد و پیمان كه یكی از فرایض و از جمله آداب معاشرت و حسن سلوك با مردم به شمار می رود، باید همیشه مورد توجه باشد. در قرآن مجید و روایات اسلامی به این امر فوق العاده اهمیت داده شده كه برخی از آیات و روایات را یادآور می شویم.

مۆمن وقتی متعهد می شود کاری را چه در فضای سیاسی، چه اجتماعی ، چه خانوادگی و چه در هر حوزه دیگری انجام دهد باید به این معنی توجه داشته باشد که وفای به عهد امری لازم و واجب است و قرآن مجید و روایات نسبت به این حقیقت تأکید و پافشاری دارند.

"وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْۆُولاً (سوره اسراء آیه 34)؛ به عهد و پیمن وفا کنید زیرا عهد و پیمان مورد بازپرسی است".

"وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ ...(سوره مریم آیه 54)؛ به داستان زندگی اسماعیل توجه کن، بی تردید او انسان وفادار به عهد و پیمان بود".

شخصی به نام ابومالک می گوید به حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) گفتم مرا به همه قوانین دین خبر ده، گفت حضرت فرمودند : گفتار حق و حکومت به عدالت و وفای به عهد ، همه قوانین دین است.

موسی بن جعفر(علیه السلام) از پدرانش از رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) روایت می کند که آن حضرت فرمود: کسی که پایبند به عهد و پیمانش نیست ، دین ندارد.

 وفای به عهد نشانه ی چیست؟
وفای به عهد علامت ایمان: قرآن مجید یكی از ویژگی ها و خصوصیات افراد با ایمان را وفای به عهد می داند و می فرماید: «وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ»؛[1] مۆمنان آنها هستند كه امانت ها و عهد خود را مراعات می كنند.

نشانه نیكوكاران: در جای دیگر، قرآن مجید وفای به عهد را نشانه افراد نیكوكار دانسته و می فرماید: «...الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا...»؛[2] ...نیكوكاران كسانی هستند كه به عهد خود (هنگامی كه عهد بستند) وفا می كنند...


وعده ای كه مۆمن به برادر دینی خود می دهد نوعی نذر است كه وفاكردن به آن لازم است جز این كه كفاره ندارد و هر كس از وعده ای كه داده است تخلف كند با خدا مخالفت كرده و خود را در معرض خشم پروردگار قرار داده و این همان است كه قرآن می فرماید: «ای كسانی كه ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید كه عمل نمی كنید؟»

اسماعیل صادق الوعد: در اهمیت وفای به عهد همین بس كه خدای متعال آنگاه كه می خواهد از حضرت اسماعیل علیه السلام به عظمت نام ببرد ، وفای به عهد را به عنوان یكی از اوصاف برجسته او یادآور می شود و می فرماید: «وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا»؛[3] در كتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد كن كه او در وعده هایش صادق و رسول و پیامبر بزرگی بود.

جالب آن كه در این آیه وفای به عهد را پیش از مقام نبوت و رسالت می آورد، گویی كه صدق به وعد پایه نبوت است.

به هر حال، قرآن مجید درباره وفای به عهد زیاد سفارش كرده و می فرماید: «...أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْۆُلاً»؛[4] ...به عهد (خود) وفا كنید كه از عهد سۆال می شود.

وفای به عهد از ویژگی های مۆمنان: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: من كان یۆمن بالله والیوم الاخر فلیف اذا وعد.[5] آن كس كه به خدا و روز جزا ایمان دارد ، باید به وعده خود وفا كند.

خلف وعده، علامت نفاق: در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است كه فرمود: آیه المنافق ثلاثٌ إذا حدیث كذب و إذا وعد أخلف و إذا ائتمن خان.[6] نشانه منافق سه چیز است: دروغگویی، پیمان شكنی و خیانت در امانت.

وفای به عهد همانند نذر است: هشام بن سالم می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: عده المۆمن اخاه نذرٌ لاكفاره له فمن أخلف فبخلف الله بدأ ولمقته تعرض و ذلك قوله: «یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لاتفعلون كبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون؟»[7]

وعده ای كه مۆمن به برادر دینی خود می دهد نوعی نذر است كه وفاكردن به آن لازم است جز این كه كفاره ندارد و هر كس از وعده ای كه داده است تخلف كند با خدا مخالفت كرده و خود را در معرض خشم پروردگار قرار داده و این همان است كه قرآن می فرماید: «ای كسانی كه ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید كه عمل نمی كنید؟».

خلف وعده، موجب خشم خدا است: امیرمۆمنان علیه السلام در فرمان خود به مالك اشتر فرمود: إیاك... ان تعدهم فتتبع موعدك بخلفك... و الخلف یوجب المقت عندالله و الناس قال الله تعالی «كبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون»...[8] بپرهیز از این كه به مردم وعده بدهی و تخلّف كنی... زیرا (تخلف از وعده) موجب خشم خدا و مردم خواهد شد، چنان كه قرآن می فرماید: «نزد خدا بسیار خشم آور است كه بگویید چیزی را كه به آن عمل نمی كنید...».

وفای به عهد از حقوق ایمانی است: امام صادق علیه السلام فرمود: المۆمن اخوا المۆمن عینه و دلیله لایخونه و لایظلمه و لایغشه ولایعده عده فیخلفه.[9] مۆمن برادر مۆمن و مانند چشم و راهنمای اوست، به او خیانت نمی كند و ستم روا نمی دارد و او را فریب نمی دهد و به او وعده ای نمی دهد كه تخلّف كند.

 تذكّر لازم
همان گونه كه از آیات و روایات استفاده می شود ، مسئله وفای به عهد از مسائل مهم و اساسی به شمار می رود كه در دین مقدس اسلام مورد كمال عنایت قرار گرفته است، زیرا اگر بنا باشد به این مسئله اساسی توجه نشود زندگی مردم متلاشی خواهد شد و در اثر بی نظمی و هرج و مرج مردم از یكدیگر سلب اعتماد خواهند كرد و در نتیجه زیربنای روابط اجتماعی سست می شود. از این رو اسلام آنقدر به وفای به عهد اهمیت می دهد كه حتی در مورد دشمن و كسی كه از نظر عقیده و مسلك و هدف با انسان توافق ندارد وفای به عهد و پیمان را لازم می شمرد.

امام صادق علیه السلام فرمود: ثلاثٌ لم یجعل الله عزوجل لاحد فیهن رخصه: أداء الامانه الی البر والفاجر والوفاء بالعهد للبر والفاجر و بر الوالدین برین كانا اوفاجرین.[10]

سه چیز است كه خداوند به هیچ كس اجازه تخلّف از آن را نداده است: ادای امانت در مورد هر كس خواه نیكوكار باشد یا بدكار و وفای به عهد درباره هر كس خواه نیكوكار باشد یا بدكار و نیكی به پدر و مادر خواه نیكوكار باشند یا بدكار.

امیرمۆمنان علیه السلام به مالك اشتر فرمان داد كه اگر به دشمن خود هم وعده ای داده ای باید به پیمان خود وفا كنی، آنجا كه فرمود: و إن عقدت بینك و بین عدوك عقده او البسته منك ذمه فحط عهدك بالوفاء وارع ذمّتك بالامانه واجعل نفسك جنه دون ما اعطیت، فإنّه لیس من فرائض الله شیء الناس اشد علیه اجتماعا مع تفرق اهوائهم و تشتّت آرائهم من تعظیم الوفاء بالعهود و قد لزم ذلك المشركون فیما بینهم دون المسلمین لما استوبلوا من عواقب الغدر فلا تعذرنّ بذمّتك ولا تخیسن بعهدك و لاتختلن عدوك فإنه لایجتری علی الله إلا جاهل شقی، و قد جعل الله عهده و ذمّته أمناً أفضاه بین العباد برحمته و حریماً یسكنون إلی منعته...[11]

اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستی و یا تعهد كردی كه به او پناه دهی، جامه وفا را بر عهد خود بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و جان خود را سپر تعهدات خویش قرار ده! زیرا هیچ یك از فرایض الهی مانند وفای به عهد و پیمان نیست كه مردم جهان با تمام اختلافاتی كه دارند نسبت به آن این چنین اتفاق نظر داشته باشند و حتی مشركان زمان جاهلیت آن را مراعات می كردند، چرا كه عواقب پیمان شكنی را آزموده بودند. بنابراین، هرگز پیمان شكنی مكن و در عهد خود خیانت روا مدار و دشمنت را فریب مده، زیرا غیر از شخص جاهل و شقی، كسی گستاخی بر خداوند را روا نمی دارد. خداوند عهد و پیمانی را كه بنام او منعقد می شود با رحمت خود مایه آسایش بندگان و حریم امنی برایشان قرار داده تا به آن پناه برند...

در آئین مقدس اسلام وفای به عهد یكی از وظایف مسلمین است، خواه موقع جنگ باشد یا در حال عادی، طرف پیمان مسلمان باشد یا غیرمسلمان كه برای نمونه به برخی از آیات و روایاتی كه در این باره رسیده است، می پردازیم.

قرآن مجید می فرماید: «إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوكُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُواْ عَلَیْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»؛[12] مگر كسانی از مشركان كه با آنها عهد بسته اید و چیزی از آن فروگذار نكرده اند و با احدی بر ضدّ شما همدست نشده اند. پیمان آنها را تا پایان مدتش محترم بشمرید، زیرا خداوند پرهیزكاران را دوست می دارد.
سه چیز است كه خداوند به هیچ كس اجازه تخلّف از آن را نداده است: ادای امانت در مورد هر كس خواه نیكوكار باشد یا بدكار و وفای به عهد درباره هر كس خواه نیكوكار باشد یا بدكار و نیكی به پدر و مادر خواه نیكوكار باشند یا بدكار

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: المسلمون اخوه تتكافی دمائهم و یسعی بذمتهم ادناهم هم ید علی من سواهم؛[13] ارزش خون مسلمانان با یكدیگر برابر است و امانی كه كوچكترین فرد آنها می دهد برای همه شان محترم است و آنها در مقابل بیگانگان به هم پیوسته و دارای قدرت متشكل و فشرده اند.

 کاری که به تدریج انسان را «مفسد فی‌الارض» می‌کند
وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ؛ خداوند از اینکه مثال (به موجودات ظاهراً کوچکی مانند) پشه و حتی بالاتر از آن بزند شرم نمی‏کند (در این میان) آنها که ایمان آورده‏اند می‏دانند حقیقتی است از طرف پروردگارشان، و اما آنها که راه کفر را پیموده‏اند (این موضوع را بهانه کرده) و می‏گویند منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟! (آری) خدا جمع زیادی را با آن گمراه و عده کثیری را هدایت می‏کند ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‏سازد . (بقره/26)

الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فی الأَرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛ (فاسقان آنها هستند که) پیمان خدا را پس از آن که محکم ساختند، می‏شکنند، و پیوندهائی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع می‏نمایند، و در جهان فساد می‏کنند، اینها زیانکارانند (بقره/27)

به پیمان فاسقان، اعتماد نکنید. کسى که پیمان خداوند را نقض مى‏کند، به عهد و پیمان دیگران وفادار نخواهد بود و عهدشکن، به تدریج مفسد مى‏شود. «ینقضون، یفسدون».

پی نوشت ها:
1- سوره مۆمنون/8، سوره معارج/32.
2- سوره بقره/177.
3- سوره مریم/54.
4- سوره اسراء /34.
5- اصول كافی، ج2/ص364، حدیث 2.
6- المستطرف، ج1/ ص198.
7- اصول كافی، ج2/ص364، حدیث 1.
8- نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 53.
9- اصول كافی، ج2/ص166، حدیث 3.
10- اصول كافی، چاپ اسلامیه، ج2/ص162، حدیث 15؛ بحارالانوار، چاپ بیروت، ج72/ص92.
11- نهج البلاغه صبحی صالح، نامه 53.
12- سوره توبه/4.
13- وسائل الشیعه، چاپ بیروت، ج 19، ص 55.

منابع:
محمدرضا مهدوی كنی، نقطه های آغاز در اخلاق عملی.
مهر نیوز


موضوعات مرتبط: مذهبی , متفرقه دینی , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 صفحه بعد

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
نویسندگان
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
تماس با ما

سلام دوستان عزیز می خواستم بهتون اطلاع بدم به لطف خدای مهربان پورتال کشکول توانست در مسابقات وبلاگ نویسی استانی رتبه ی اول را کسب کنه !!! شاد باشید و تندرست

تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پورتال جامع کشکول و آدرس kashkoul.tk لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 469
:: کل نظرات : 3

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 8
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 111
:: بازدید ماه : 1761
:: بازدید سال : 6205
:: بازدید کلی : 106301